سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دورى تو از کسى که تو را خواهان است ، در بهره‏اى که تو را از اوست نقصان است ، و گرایشت بدان که تو را نخواهد خوار ساختن گوهر جان است . [نهج البلاغه]
 
چهارشنبه 89 اردیبهشت 8 , ساعت 12:52 صبح

                 بسم رب الشهداء و الصدقین

مجموعه کربلا، کودکان و نوجوانان(7)

در رمضان سال 1385 هجری شمسی که مصادف بود با ماه مهر ، من برای تبلیغ عازم شهرستان ایلام اردوگاه کار آموزی و حرفه آموزی دالاب رهسپار شدم . در آن جا کار های زیادی می نمودم که کار های مطالعه و نوشتن اثر ، یکی از آن جمله موارد نادر بود .

در آسایشگاه کارمندان و پرسنل زندان بودم که یک روزی از داخل بند جدید مدد جویان « زندانی ها » چند کتاب آوردم برای مطالعه ، یک کتاب نظر مرا به خودش جلب می کرد که باعث شد بیشتر وقت برای آن بگذارم در نتیجه مشغول نوشتن کتاب شدم که بحمد الله در طول سه ساعت ، 3 کتاب نوشته که پرستو های مهاجر یکی ازآن سه مورد  بود . یعنی در 21 رمضان 23/7/85 ، البته دو کتاب دیگر مورد قبول واقع شد ولی به دلایلی از نوشتن آن صرف نظر گردید . بعد از نوشتن خدمت حاج آقای غفاری داده ، ایشان نظارت داشته ، بعد از ویراستاری و به مرحله نقاشی و طراحی سیمای نور کوثر دادم که البته روزی من از طراحی برگشته بودم که سوار ماشین شوم و به طرف منزل حرکت کنم ولی ماشین نبود که نبود . در نتیجه توسل به طفلان مسلم نمودم که ماشین آمد و ما هم مجانی سوار شدیم خدا را شکر کردم .

چرا طفلان مسلم را انتخاب نمودم به خاطر مطالعه آن چند روزی بود که در زندان بودم ، انجام و سپس به رشته تحریر در آمد . این طفلان از فرزندان حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام بودند که هر دوی آن ها از خواهر زاده های حضرت امام حسین علیه السلام بودند که در اولین حملات عاشورایی خود به شهادت رسیده بودند. بعد از مرحله ویراستاری و طراحی ، روانه مجوز شد که خوشبختانه در مرحله اول ، مجوز آمد ، و حاج آقای غفاری نیز زحمت کشیده تهران رفته برای گرفتن کاغذ ، چرا زود رفته بماند چون دولت جدید آقای احمدی نژاد با طرح زیبایی !! که داده بودند بنای بر این گذاشته شد که کاغذ به قیمت آزاد به فروش برسد که البته تا این روز ( 24/7/87 ) کاغذ ها به قیمت بالا و آزاد فروخته می شوند . کاغذ را هر طوری بود گرفته شد ، اما پول برای چاپ خبری نبود ؟؟؟ ، ولی با توکل بر خدا تابستان 86 در ماه مبارک رمضان وقتی به همان زندان دالاب رفتم کتاب از مرحله فیلم و زینگ توسط آقای عبدی به مرحله چاپ رفت و در تاریخ 20/8/1386 به تیراژ 10500 نسخه به قیمت پشت جلد 4000 ریال در چاپخانه عترت ( پاسدار اسلام ) به چاپ رسیده است .

از خداوند متعال و طفلان دیگر مسلم بن عقیل تقاضای فرزندان سالمی را از آنان خواستارم ، راستی فراموش کرده بودم که عرض کنم نام مادر یکی از این بچه ها به نام محمد در تاریخ آمده که مادرش کنیز بوده و حتی چند بار هم به دفتر پژوهشی ، حوزه های علمیه قم رفتم ولی جواب همان بود که بودیعنی مادرش کنیز است و بس .

به کتاب های متعددی از رجال و انساب و القاب در بنیاد معارف اسلامی قم مراجعه نمودم که کتاب الانساب و الاشراف نوشته حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی ( ره ) پیدا نموده ، نوشتم که این نیز خود یک کرامت الهی در حق این طفلان بود که خدا را شکر می کنم و خواهم کرد که به من حقیر کمک کرده و یک کمک بزرگ نیز به مورخان و تاریخ دانان نموده ، باز هم خدا را بی نهایت شکر و سپاسگزاری می نمایم . به حق طفلان مسلم به ما و فرزندان ما عمر پر برکت عطا فرما  تا بتوانیم به خدا و اهل بیت علیهم السلام ، فرزندان و دوستان آنان ، انقلابمان ، مملکتمان ، رهبرمان خدمت نمائیم تا مورد رضایت آنان واقع گردیم و شهادت را نصیب همه علی الخصوص من و نسل من بفرماید.

                          و السلام علکیم و الرحمة الله و برکاته

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ